دیوید ممت


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
تجدید دیدار و 1 نمایش‌نامه‌ی دیگر (نمایشنامه)
سریع‌تر شخم بزن (نمایش‌نامه)
  • 29,000 تومان
  • با تخفیف: 29,000 تومان
رمزنوشته (نمایش‌نامه)
  • 50,000 تومان
  • با تخفیف: 50,000 تومان
آنارشیست (نمایش‌نامه) (2زن)
  • 30,000 تومان
  • با تخفیف: 30,000 تومان
نژاد (نمایش‌نامه) (1زن 3مرد)
  • 40,000 تومان
  • با تخفیف: 40,000 تومان
اولئانا (نمایش‌نامه)
  • 25,000 تومان
  • با تخفیف: 25,000 تومان
عروسک چینی (نمایش‌نامه)
  • 18,000 تومان
  • با تخفیف: 18,000 تومان
انواع مرغابی و 3 نمایش‌نامه دیگر (نمایش‌نامه)

تجدید دیدار و 1 نمایش‌نامه‌ی دیگر (نمایشنامه)

  • 35,000 تومان

بری: زندگی ادامه داره. من و مادرت... کارول: آه، آره، زندگی ادامه داره. و هیچ اهمیتی هم نداره آدم چقدر می‌تونه احمق باشه یا می‌تونسته باشه، زندگی ادامه داره. گری هم این جوریه. بری: نمی‌خوام بهت دروغ بگم. من احساس گناه و پشیمونی و هر چیز کوفتی دیگه‌ای می کردم. دلم برات تنگ شده بود. من دیوونه بودم. از دست مادرت کفری بودم. از دست تو کفری بودم. از دست حکومتی که هرگز آدم حسابم نکرد کفری بودم... حکومتی که می‌خواست با خرابکاری حیاتش رو حفظ کنه... همه از امور پیشکسوتان متنفرن.

سریع‌تر شخم بزن (نمایش‌نامه)

  • 29,000 تومان

فاکس: [می‌خواند]: «باد بر فراز دشت می‌وزد... اما نه باد تغییر... بادی به مانند آن‌که نویدش را داده بودند، زباله‌های جهان را می‌گرداند و می‌گرداند... و هزار سال...» ببین ولی من جای تو بودم فقط سرسری نمی‌خوندمش‌ها، من می‌ساختمش. گولد: فکر خوبیه. فاکس: آبروی تمدن غرب رو می‌برم. گولد: ... بهترین زمانه واسه این کار. فاکس: چرا نمی‌سازیش؟

رمزنوشته (نمایش‌نامه)

  • 50,000 تومان

جان: فکر کردم شاید اون‌جا چیزی نباشه. [مکث] فکر کردم هیچی اون‌جا نباشه. بعدش یه نگاه به کتابم انداختم. فکر کردم شاید هیچی توی کتابم نباشه. از ساختمونا می‌گفت. شاید هیچی توی ساختمونا نباشه. و .. یا توی کره زمینم. کره زمینو دیدی؟ دیدیش؟ دائی: آره. جان: شاید هیچی راجع بهش نباشه. ما نمی‌دونیم اون‌جا چی هست. ما چیزایی که اون‌جا هستن رو نمی‌شناسیم. دائی: من اون‌جا بودم. جان: یا ما توی ساختمونا نبودیم. یا توی تاریخ. توی تاریخ اشیا یا فکر. (بخشی از نمایش‌نامه)

آنارشیست (نمایش‌نامه) (2زن)

  • 30,000 تومان

کتی: نگهبان رو صدا کن. اَن: چی می خوای؟ کتی: نگهبان رو صدا کن. اَن: تا به نامِ عدالت بگی تو زندان داری می پوسی و می میری. [مکث] وظیفه ی من غلبه کردن به احساساتمه. و قانون مداری، البته اگه بتونم، بی طرفانه، بسته به مورد. من احساساتت رو درک می کنم... كِتی: خُب؟ آن: ... و با وجودِ اونا، و احساساتم، سعی می کنم وقت بذارم، آره، فکر کنم من... کتی: اونا چی‌ان؟ آن: احساساتم؟ کتی: آره، اونا چی‌ان؟ آن: این که شاید کسی توی کنترلِ احساساتش موفق باشه ورايِ تصورته؟ و ستودنیه؟ اسمی واسه ش هس؟ کتی: خب. آن: اسمش «خویشتن داریه»؟ یا «احتیاط»، یا ... کتی: ... خب. آن: شاید اسمش تعادل باشه؟ [مکث] تو دوس داری آزاد بشی. کتی: این جا همه دوس دارن آزاد بشن.

نژاد (نمایش‌نامه) (1زن 3مرد)

  • 40,000 تومان

جک: با کلی تماس بگیر. به اطلاعات بیشتری نیاز دارم. سوزان: نمی‌تونیم از خود موکل بپرسیم؟ جک: نه، اون افراطیه. سوزان: نمی‌فهمم. هنری: تو این مرحله اون وحشی شده. موقعیتش رو درک نمی‌کنه. هرگز قبل از این تو همچین موقعیتی نبوده. و از این وضعیت راضی نیس. چهل سال تموم هیچکس بهش نه نگفته. حالا مردم بهش توهین می‌کنن و اون احساس حقارت می‌کنه، اما بعدا به همشون حمله‌ور میشه.

اولئانا (نمایش‌نامه)

  • 25,000 تومان

... این که مردم چطور یاد می‌گیرن. خودم چجوری می‌تونم یاد بگیرم. همون چیزی که در موردش حرف می‌زدم که البته تو قادر به درکش نبودی کارول. اوایل سعی می‌کردم بیشتر در مورد آدم‌های حقیقی صحبت کنم و از کارای این‌جور آدما تعجب می‌کردم. آدم‌های حقیقی اونا کی بودن؟‌ اونا آدم‌های دیگه‌ای بودن. آدم‌های خوب، توانا، کسایی که می‌تونستن یه سری کارایی انجام بدن که من نمی‌تونستم: یادگیری، تحقیق، نگه‌داری... همه اون مزخرفاتی که قبلا تو کلاس شنیدی و من راجع بهشون اگه گفتی... اینجاشو خوب گوش کن. اگه به جوونی بگن تو نمی‌تونی بفهمی اون موقع این جوون همچین حرفی رو توصیفی از حال و روز خودش می‌دونه. من کی‌ام؟ من کسی هستم که نمی‌تونه یاد بگیره...

عروسک چینی (نمایش‌نامه)

  • 18,000 تومان

... من «با آتیش بازی می‌کنم؟» اون می‌خواد با من چیکار کنه؟ دارم پولم رو می‌کشم بیرون. «و کجا برم؟» هر جا بخوام. خودت می‌بینی. می‌روم و با زنم می‌شینم یه گوشه‌ای. زنم. زنم که تو فکر می‌کنی برای آزار جنسی خوبه. در نهایت، بچه‌ چی می‌خواد؟ اون «چیزی نمی‌خواد؟» اینو به من نگو. چون اگه از من چیزی نمی‌خواد، حتما برام نقشه‌ای داره ولی بهش اجازه نمیدم. خب، من ازش یه چیزی می‌خوام، می‌خوام کاری به کار من و دوستم نداشته باشه. «یا چی؟» یا من کنار اسمش یه ستاره می‌ذارم تو دفتر ثبت، یه ستاره کوچولوی نوک تیز. تو می‌دونی معنیش چیه؟ یعنی رسوا، یعنی بی‌آبرو و همچنین این عوضی کوچولو رو شرم زده می‌کنم که بچه‌هاش مجبور شن اسمشون رو عوض کنن. از صحبت باهات خوشحال شدم...

انواع مرغابی و 3 نمایش‌نامه دیگر (نمایش‌نامه)

  • 27,000 تومان

شاید عجیب باشد دو تا فیلم‌نامه‌نویس که هیچ بنی بشری را بنده نیستند و می‌خواهند فیلم‌نامه‌ای جدی و عمیق بنویسند، سر این با همدیگر دعوا کنند که که یک سنجاب کی و چطوری باید بیاید دست شخصیت فیلم‌شان را کاز بگیرد. آدم‌های نمایش‌نامه‌های دیوید ممت همیشه‌ی خدا ادا درمی‌آورند که دغدغه‌های‌شان چیزهایی فراتر از مسائل پیش پا افتاده‌ی زمینی است، چیزی که پته‌شان را روی آب می‌ریزند، نه موقعیت‌های بغرنجی‌ است که گیرشان بیندازد و مستاصل‌شان کند بلکه زبان خودشان است زبانی سرشار از اضطراب که انتقال‌دهنده‌ی مفهوم یا پیش برنده‌ی قصه‌ای نیست، خودش موضوع اصلی نمایش‌نامه‌های اوست...

صفحه‌ی 1