سمیه آقاجانی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
آقای کرنل و دوستش تستر
  • 29,000 تومان
  • با تخفیف: 29,000 تومان
به دادم برس آقای توکان
  • 29,000 تومان
  • با تخفیف: 29,000 تومان
بنویس من زن عرب نیستم
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
شعرهای 1 مرد بیچاره (مجموعه شعر)
  • 15,000 تومان
  • با تخفیف: 15,000 تومان
بیروت 75
  • 30,000 تومان
  • با تخفیف: 30,000 تومان

آقای کرنل و دوستش تستر

  • 29,000 تومان

کرنل و تستر بهترین دوست یکدیگر هستند و هیچ‌چیز را به اندازه با هم صبحانه خوردن دوست ندارند. تا این که یک روز تستر خراب شد. حالا آیا امکان دارد همسایه عجیب و غریب کرنل به او کمک کند؟

به دادم برس آقای توکان

  • 29,000 تومان

برای آقای توکان فرقی نمی‌کند حیوانات چه مشکلی دارند. او همیشه برای کمک کردن حاضر است. تا این که یک روز خبری از آقای توکان نمی‌شود! یعنی چه اتفاقی افتاده؟ پس آلبرت میمونه، گورخر کوچولو، خفاش و خواهر و برادرهایش همگی برای پیدا کردن آقای توکان راهی می‌شوند...

بنویس من زن عرب نیستم

  • 35,000 تومان

«شهرهای سیاری را دیده‌ام، اما هنوز سنگ بیروت را به سینه می‌زنم. آری، بیروت و خیابان‌هایش را می‌پایم، پوشیده از زباله‌ها و آدم‌هایی که بهتر است بی‌سرشماری زندگی کنند. داستان جوانان دیروز این شهر که پیکرشان بر دوش‌ها افتاده بود مرا از هوش می‌برد. اما من... تا امروز بیروت هیچ وعده‌ای به من نداده است... زور این شهر بر هر وعده‌ای می‌چربد و هر که را دست خالی و معمولی و بی‌سلاح باشد با هیاهو و تنهایی کیفر می‌دهد. ما کمک کردیم بیروت سر پا بماند. ماندن کار بیروت است، چون ما را خوب نمی‌شناسد، مایی که شکست‌ها شیره جانمان را کشیده‌اند.» درون‌مایه اصلی داستان‌های این کتاب مسایل زنانه است: زندگی تهی از ارزش‌های انسان زن عرب، به رسمیت شناختن حق مادری، قتل‌های ناموسی و مسئله طلاق.

شعرهای 1 مرد بیچاره (مجموعه شعر)

  • 15,000 تومان

فکر می‌کنم لحظه، ابدی است. اما فقط در ذهن من ابدی است. همان‌طور که در رویاهایم می‌بینم، در واقعیت می‌بینم که هدفت (با تو) رشد کرده است. وقتی تو را می‌بینم تو مانند یک گل شکفته‌ای. شادی، خشم، اندوه و لذت، همه را حس کن. با دیدن تو یاد گرفتم که همه مردم مهم هستند.

بیروت 75

  • 30,000 تومان

به بیروت که آمدم، قد و بالایم بلندتر از شب بود. سرتاسر دریا هم کوچک‌تر از آن بود که بسترم شود. چادر تاریکی که با ستاره‌ها سوراخ‌سوراخ شده بود،‌ تنگ‌تر از آن بود که سوداهایم را دربر بگیرد. اما حالا چه... بیروت از پیش چشمم کنار رفته و. مرا مثل یک گوش‌ماهی توخالی به ساحل تف کرده است. پوسته صدایی می‌شنوم که در من زار می‌زند، صدایی مثل صدای گوش‌ماهی. آه، بیروت! چه شد، چه شد، چه شد؟!

صفحه‌ی 1