مهدي نويد


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
مرسیه و کامیه
  • 68,000 تومان
  • با تخفیف: 68,000 تومان
ملوی
  • 160,000 تومان
  • با تخفیف: 160,000 تومان
اما ابرها (نمایش‌نامه)
  • 68,000 تومان
  • با تخفیف: 68,000 تومان
فسه‌ها
  • 66,000 تومان
  • با تخفیف: 66,000 تومان
گربه درون
  • 17,000 تومان
  • با تخفیف: 17,000 تومان
دست آخر (نمایش‌نامه)
  • 140,000 تومان
  • با تخفیف: 140,000 تومان
ننامیدنی
  • 115,000 تومان
  • با تخفیف: 115,000 تومان
در قند هندوانه
  • 16,500 تومان
  • با تخفیف: 16,500 تومان

مرسیه و کامیه

  • 68,000 تومان

به‌تنهایی آسمانی را تماشا کرد که خاموش می‌شد، تاریکی به‌طور کامل غاظت می‌گرفت. به افق در محاصره چشم دوخت، چون از روی تجربه می‌دانست که مستعد کدام مصایب نهایی است. و در تاریکی بهتر هم می‌شنید، صداهایی را می‌شنید که روز طولانی ازش مخفی کرده بود، همهمه انسانی مثلا، و صدای باران روی آب.

ملوی

  • 160,000 تومان

گه‌گاه می‌رفتم و مزارم را تماشا می‌کردم. سنگش را از پیش علم کرده بودند. صلیب ساده‌ای بود، سفید. می‌خواستم بدهم نامم را رویش بگذارند، با عنوان آرامگاه وتاریخ میلادم. پس تنها چیزی که کم داشت تاریخ مرگم بود. بهم اجازه نمی‌دادند. گه‌گاه تبسمی بر لبانم می‌نشست، گویی پیشاپیش مرده باشم.

اما ابرها (نمایش‌نامه)

  • 68,000 تومان

پس بار آخری که قصه پرغصه گفته شد همان‌طور نشستند انگار که بدل به سنگ شده باشند. از تک پنجره سپیده‌دم نوری نتاباند. از خیابان صدای احیایی نمی‌آمد. یا غرق در که می‌داند چه افکاری بودند که آنان اعتنایی نکردند؟ به روشنای روز به صدای احیا. که می‌داند چه افکاری. افکار، نه، افکار نه. اعماق عقل. غرق در که می‌داند چه اعماق عقلی. اعماق بی‌عقلی. به آن جا که هیچ نوری به آن دست نمی‌یابد. هیچ صدایی. پس همان‌طور نشستند انگار که بدل به سنگ شده باشند. بار آخری که قصه پرغصه گفته شد.

فسه‌ها

  • 66,000 تومان

زمین کهن، بس است دروغ، تو را دیده‌ام، من بودم، با چشم‌های گرسنه دیگرم، خیلی دیر است. تو با من می‌شوی، این تو می‌‌شود، من می‌شود، ما می‌شود، هرگز ما نبود این. فسه‌ها از مهم‌ترین آثار ساموئل بکت است که بازی استادانه او با نحو برجسته‌اش کرده است؛ اثری در ستایش زیبایی و سترونی زبان.

گربه درون

  • 17,000 تومان

همه‌ وجودش حلاوتی وحشی و ناب ساطع می‌کند که در تاریکی جنگل با جیغ‌های کوتاه و گوش‌نواز در مأموریتی مرموز می‌پرد. همچنین هاله‌ای از زوال و ملال این موجود کوچک و ساده‌دل را احاطه کرده. طی قرن‌ها بارها و بارها رها شده است، در کوچه‌های شهر پذیرای مرگ شده است، در زمین‌های خالی ظهری سوزان، تکه‌های ظروف سفالی، گزنه‌ها، دیوارهای گِلی ویران. بارها و بارها به ‏عبث در طلب کمک گریسته است.

دست آخر (نمایش‌نامه)

  • 140,000 تومان

یه دیوونه رو می‌شناختم که فکر می‌کرد دنیا به آخر رسیده. نقاش بود و حکاک. خیلی دوستش داشتم. می‌رفتم و می‌دیدمش، توی دیوونه‌خونه. با دست‌هام می‌گرفتمش و می‌کشوندمش کنار پنجره. ببین! اون‌جا! ذرت‌های در حال قد کشیدن! حالا اون‌جا! ببین! بادبون‌های قایق‌های ماهی‌گیری! همه‏ اون زیبایی! دستش رو پس می‌کشید و به کنج خودش برمی‌گشت. هراسون بود. هر چی دیده بود خاکستر بود.

ننامیدنی

  • 115,000 تومان

شاید یک رویاست، همه یک رویاست، که غافلگیرم می‌کرد، بیدار می‌شوم، در سکوت، و دیگر هرگز نمی‌خوابم. این من می‌شود، یا رویا، باز هم رویا، رویای سکوتی، سکوتی رویایی، لبریز نجواها، نمی‌دانم، فقط کلمات است، بیداری هرگز، فقط کلمات، چیز دیگری نیست، باید ادامه دهی، همین و بس، چندی دیگر متوقف می‌شوند، خوب می‌دانم، حسش می‌کنم، چندی دیگر ترکم می‌کنند، سکوت می‌شود، لحظه‌ای چند، چند لحظه ناب، یا مال من می‌شود، آن‌که ماندنی است، که نماند، که هنوز می‌ماند، این من می‌شود، باید ادامه دهی، نمی‌توانم ادامه دهم، باید ادامه دهی، ادامه می‌دهم، باید کلمات را بگویی، تا آن وقت که چیزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بیابند، تا وقتی که مرا بگویند، درد غریب، گناه غریب، باید ادامه دهی، شاید پیش از این تمام شده است، شاید پیش از این که مرا گفته‌اند، شاید مرا به آستانه قصه‌ام رسانده‌اند، روبه‌روی دری که به قصه‌ام گشوده می‌شود، که غافلگیرم می‌کند، اگر باز شود، این من می‌شود، سکوت می‌شود، آن‌جا که هستم، نمی‌دانم، هرگز نمی‌دانم، در سکوت نمی‌دانی، باید ادامه دهی، نمی‌توانم ادامه دهم، ادامه می‌دهم.

در قند هندوانه

  • 16,500 تومان

امروز صبح در زدند. از نحوه در زدنش می‌شد بفهمم که چه کسی‌ست، و از پل که رد می‌شد صدایش را شنیده بودم. از روی تنها تخته‌یی رد شد که سر و صدا می‌کرد. همیشه از روی آن رد می‌شد. هیچ‌وقت نتوانسته‌ام از این قضیه سر در بیاورم. خیلی فکر کرده‌ام که چرا همیشه از روی همان تخته رد می‌شود، چه‌طور هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند، و حالا پشت در کلبه‌ام ایستاده بود و در می‌زد. جواب در زدنش را ندادم، فقط چون دوست نداشتم. نمی‌خواستم ببینمش. می‌دانستم برای چه آمده و برایم اهمیتی نداشت. دست آخر از در زدن منصرف شد و از روی پل برگشت، و البته از روی همان تخته رد شد: تخته بلندی که میخ‌هایش ترتیب درستی ندارد، سال‌ها پیش ساخته شده و هیچ راهی برای تعمیرش وجود ندارد. و بعد رفت، و تخته بی‌صدا شد. می‌توانم صدها بار از روی آن پل رد شوم، بی‌آن‌ که پایم را روی آن تخته بگذارم، اما مارگریت همیشه از روی آن رد می‌شود.

صفحه‌ی 1