جشن نوروز در خون و عربده (نمایشنامه)
معرفی محصول:
احمد گیتاری- بیا اینم یه فاکتور واسه اجارهی نور فسفری حیات خوانندهی عرب. کرایه میکروفون واسه نمایش سیروس اینا، واسه یه شب، شده چهارصد میل، بهتر بود اگه یکی میخریدیم.
آشپزباشی- من که بهت گفتم به این سیروسه اعتماد نکن، حالا میره جشن بیست میلیها تو ترافیک اتوبان میمونه و شب عیتمون رو خراب میکنه. اگه روشنفکرا نبودن خیلی یک بود.
احمد گیتاری- بهش گفتم. یه نیم ساعتی میره اونجا برای نمایش، چون قولشو داده. با رباب مولانا تاپ میخونه.
آشپزباشی- بگو مواظب باشه (اشاره با سیخهای کباب کوبیده) به این نمک قسم اگه به مرکز فرهنگی بد و بیراه بگه مگسی میشما!
لیلا- (از ته صحنه) این فیش میکروفون کجاست احمد؟
احمد گیتاری- (هنوز آمپلیفایر غول پیکر را روی دوش دارد) حالا شیکر نمیتونه کس دیگهای بیگیره؟ من وقت ندارم یه دوش بگیرم. به جز این دماوند مسئولیت دیگهای دارم. بابا از چهارشنبه یه ماهه نخوابیدم! بوی بد گرفتم!
17,500 تومان