سيروس شاملو


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
با کفش‌های مولانا در سرزمین چکمه (سفرهای گروه تیارت بشکه)
چو روح آب (خوانشی بر آفرینه‌های احمد شاملو ) شامل سروده‌ها، گیلگمش، حافظ
جشن نوروز در خون و عربده (نمایشنامه)
  • 17,500 تومان
  • با تخفیف: 17,500 تومان

با کفش‌های مولانا در سرزمین چکمه (سفرهای گروه تیارت بشکه)

  • 45,000 تومان

کلاودیو بورگی که حرفه‌اش خوردن شمشیر یک متری و خوابیدن روی تختی از خنجر و میخ و بالا رفتن از پله‌هایی از تیغ به ظاهر آخته بود، پیش از نمایش همیشه میوه‌های بریده‌شده را با شمشیرش تکه تکه می‌کرد تا آه از نهاد تماشاگران درآورد. البته میوه‌ها را از بخش تیز شمشیر می‌برید نه بخشی که روی آن راه می‌رفت! این فقره آلزایمر همیشه 10 دقیقه مانده به اجرا یاد بادمجان و کدو می‌افتاد و گروه نمایش بشکه را مثل دیوانه‌ها به نزدیک‌ترین میوه‌فروشی حمله‌ور می‌کرد! برای نشان دادن تیزی خنجرش از خیارچنبر هم استفاده می‌کرد، اما این‌گونه ابزار نمایشی فقط در نمایش‌های یونان و ترکیه به آن طرف که کان سبزیجات بود مورد استفاده قرار می‌گرفت. در اروپا اگر می‌فهمیدند رمانتیک هفت‌خطی است چنبر را در آستین او می‌کردند و در ادامه قصه می‌فهمیم همین کار را هم کردند.

چو روح آب (خوانشی بر آفرینه‌های احمد شاملو ) شامل سروده‌ها، گیلگمش، حافظ

  • 45,000 تومان

یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود. لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بود. زار و زار گریه می‌کردن پریا. مث ابرای باهار گریه می‌کردن پریا. گیس‌شون قد کمون رنگ شبق. از کمون بلن ترک. از شبق مشکی ترک. روبه‌روشون تو افق شهر غلامای اسیر. پشت‌شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر. از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر میومد. از عقب از توی برج ناله شبگیر میومد...

جشن نوروز در خون و عربده (نمایشنامه)

  • 17,500 تومان

احمد گیتاری- بیا اینم یه فاکتور واسه اجاره‌ی نور فسفری حیات خواننده‌ی عرب. کرایه میکروفون واسه نمایش سیروس اینا، واسه یه شب، شده چهارصد میل، بهتر بود اگه یکی می‌خریدیم. آشپزباشی- من که بهت گفتم به این سیروسه اعتماد نکن، حالا می‌ره جشن بیست میلی‌ها تو ترافیک اتوبان می‌مونه و شب عیتمون رو خراب می‌کنه. اگه روشنفکرا نبودن خیلی یک بود. احمد گیتاری- بهش گفتم. یه نیم ساعتی می‌ره اونجا برای نمایش، چون قولشو داده. با رباب مولانا تاپ می‌خونه. آشپزباشی- بگو مواظب باشه (اشاره با سیخ‌های کباب کوبیده) به این نمک قسم اگه به مرکز فرهنگی بد و بیراه بگه مگسی می‌شما! لیلا- (از ته صحنه) این فیش میکروفون کجاست احمد؟ احمد گیتاری- (هنوز آمپلی‌فایر غول پیکر را روی دوش دارد) حالا شیکر نمی‌تونه کس دیگه‌ای بی‌گیره؟ من وقت ندارم یه دوش بگیرم. به جز این دماوند مسئولیت دیگه‌ای دارم. بابا از چهارشنبه یه ماهه نخوابیدم! بوی بد گرفتم!

صفحه‌ی 1