اين ديكتاتورها زود فهميدند كه بدون شريك كردن آنان در سرنوشتشان، براي دستيابي به قدرت نميتوانند شانسي داشته باشند. زناني كه به رغم نامهاي متفاوت يك وجه مشترك دارند: ميتوانند به صورتي غيررسمي بر همه چيز، حتي امور حكومتي - تا جايي كه به آنها اجازه داده ميشود - تاثير بگذارند.
گاه حكومت در دست همين آموزگاراني ميچرخند كه تا دم مرگ ديكتاتورها را همراهي ميكردند.
ديكتاتورها وحشي، خشن، ستمگر و مبتذل بودند. با اين حال زنان آنها را دوست داشتند. حتي اگر با رقباي بيشمارشان به آنها خيانت كرده باشند. آنها در قربانگاه حرص وحشيانه ديكتاتورها به سياست، قرباني ميشدند. در عين حال آنان را همراهي ميكردند، از آنها انتقاد مي كردند، بازداشت ميشدند و باز ثابتقدم بودند؛ زيرا به ديكتاتورها قوت قلب ميدادند؛ زيرا ديكتاتورها به آنها احتياج داشتند...