كيمبرلي پس از مهاجرت به آمريكا همراه مادرش، زندگي دوگانهاي را آغاز ميكند. او در طول روز، دانشآموز ممتاز مدرسه است، بعدازظهرها همراه مادرش در يك كارخانه توليدي لباس، در ازاي حقوقي ناچيز كار ميكند. كيمبرلي ياد ميگيرد كه نه تنها زبان مادريش را به انگليسي ترجمه كند، بلكه خود را نيز به طور مداوم، در رفت و برگشتي ميان دو دنياي متفاوت، معنا كند. اين داستان الهامبخش، صداي مهاجران بيشماري است كه در جستجوي آيندهاي بهتر، خانه و سرزمين خود را ترك ميكنند.