زني به خاطر ابتلا به بيماري ايدز در حال مرگ بود. كشيش را خبر ميكنند تا باعث آرامش روحي او شود. اما هيچ نتيجهاي حاصل نميشود. زن ميگوييد: من باختهام. من تمام زندگي خود و اطرافيانم را ويران كردهام. من دارم با درد و رنج به جهنم ميرومو اميدي برايم نماده است.
كشيش چشمش به تصوير دختر زيبايي روي كمد ميافتد و از زن ميپرسد: اون عكس كيه؟ زن با قيافه خوشحال پاسخ ميدهد: اون عكس دخترمه، زيباترين كسي كه در دنيا دارم. ببينم اگر دخترن به دردسر بيفتد يا خطايي ازش سر بزند، كمكش ميكني؟ ميبخشيش؟ بازهم دوستش داري؟ زن نالان ميگويد: البته كه ميكنم. من حاضرم هر چيزي كه از دستم بربياد برايش انجام دهم! چرا يه همچين سوالي ميكني؟ چون ميخواهم بداني كه خداي تبارك و تعالي هم روي كمدش عكسي از تو دارد.
زبان
|
فارسي
|
نويسنده
|
مسعود لعلي
|
سال چاپ
|
1396
|
نوبت چاپ
|
9
|
نوبت ويرايش
|
1
|
تعداد صفحات
|
96
|
قطع
|
رقعي
|
ابعاد
|
14.5 * 0.5 * 21
|
نوع جلد
|
شوميز
|
وزن
|
100
|