ما روي بالكن ايستاده بوديم
باران بيداد ميكرد
ما انتهاي خيابان را نگاه ميكرديم
تنها سخني كه به هم گفتيم
آه بود و سكوت
از جمعه گذشته
ميخواستيم
گلدانهاي شمعداني را
از بالكن به اتاق بياوريم
ما به انتهاي خيابان
خيره بوديم
در انتهاي خيابان
دوازده چتر سياه
و يك چتر قرمز را ميديديم
چترها در باران به طرف ما آمدند
در بالكن ايستاده بوديم....
زبان
|
فارسي
|
نويسنده
|
احمدرضا احمدي
|
سال چاپ
|
1392
|
نوبت چاپ
|
1
|
نوبت ويرايش
|
1
|
تعداد صفحات
|
144
|
قطع
|
رقعي
|
نوع جلد
|
شوميز
|
وزن
|
175
|